رونیارونیا، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 14 روز سن داره

برای موش موشکم

صدای ما از ولایت

سلام ما شاهرودیم بلههههههههههههههههه بازم یهوایی اومدیم شاهرود با عمو ایمان و مامانی و بدون بابادی قرار بود هفته بعد که تعطیلات زیتدی داشت و شهادت امام رضا و چهل و هشتم بیایم که به خاطر اربعین و مراسم دایی  هفته قبل اومدیم یک هفته ایی می شد که دخترمون همش بهانه خالش رو می گرفت و همش می گفت بیم ننین (بریم نسرین) بله دخترک ما بالاخره اسم خالش رو یاد گرفت دیگه صبح و شب فقط نسرین سر زبونش بود وقتی بهش گفتم برو ساکت رو  جمع کن دیگه داشت بال در میاورد این شد که پنج شنبه 20 آذر راهی شدیم با قطار اما هستی دختر محبوب دختر دایی مامان که به هم غذا می دادین اما دفتر خاله نسترن وکیل پایه دادگستری ...
26 آذر 1393

این روزهای طوطی خونمون

سلام زیباروی من این روزها طوطی خونمون شدی البته این اسم رو خودت رو خودت گذاشتی تا بهت میگیم طوطی کیه میگی من طوطی کی هستی ؟؟؟ بابا دی بابا رو که داشتین  طبق معمول مامان هم که کشک حالا نمی دونم منظورت از بابادی باباجونه ، بابایی هر چی که هست یک بابادی میگی صدتا بابادی از اون لبای نازت میریزه بیرون البته مامانی هم زیاد میگه جیگرم حیف که الان خوابی وگرنه یک بوس آبدار ازت میکردم چقدر هوس کردم خلاصه که این دردونه ما یک بابایی شده که نگو و نپرس تازگی ها میگه بابا بیاد پی پی هامو بشوره خخخخخخ این هم از محاسن بابا دی بودنه دیگه اما از کارای فوق العاده این دخمری بازی کردن و شماره گرفتن و زنگ زدن به خاله هاست تا به دوستان...
5 آذر 1393
1