صدای ما از ولایت
سلام ما شاهرودیم بلههههههههههههههههه بازم یهوایی اومدیم شاهرود با عمو ایمان و مامانی و بدون بابادی قرار بود هفته بعد که تعطیلات زیتدی داشت و شهادت امام رضا و چهل و هشتم بیایم که به خاطر اربعین و مراسم دایی هفته قبل اومدیم یک هفته ایی می شد که دخترمون همش بهانه خالش رو می گرفت و همش می گفت بیم ننین (بریم نسرین) بله دخترک ما بالاخره اسم خالش رو یاد گرفت دیگه صبح و شب فقط نسرین سر زبونش بود وقتی بهش گفتم برو ساکت رو جمع کن دیگه داشت بال در میاورد این شد که پنج شنبه 20 آذر راهی شدیم با قطار اما هستی دختر محبوب دختر دایی مامان که به هم غذا می دادین اما دفتر خاله نسترن وکیل پایه دادگستری ...
نویسنده :
مامان موش موشک
21:55